May 31, 2007

زبان فارسی و خط لاتینی

هفته­ی گذشته شماری از استادان ادبیات فارسی دانشگاه­های ایران در بیانیه­ای از تهدیداتی سخن گفتند که، به زعم آنان، زبان فارسی را به­خاطر نگارش این زبان به خط لاتینی به مخاطره انداخته، علنا" از گسترش نفوذ نگارش فارسی به این خط ابراز نگرانی کردند. دو سه روز پیش هم وزارت ارتباطات اعلام کرد که به­منظور حراست از زبان فارسی، برای پیغام­های کوتاهی که با خط فارسی ارسال شوند تخفیف چشم­گیری قائل خواهد شد.
خوب به خاطر دارم که این وبلاگ را با نگارش زبان فارسی به خط لاتینی آغاز کردم و مخالفت با این پیش­نهاده در واقع اولین بحثی بود که در این وبلاگ در گرفت. اما به­زودی پیش­نهادم را پس گرفتم و (از ترس این که مبادا به تهاجم فرهنگی متهم شوم) مطابق معمول و با خط مرسوم نوشتم. با این حال، همان زمان هم حرف­هایی ناگفته ماند و اکنون به نظرم می­آید که بحث­های تازه مطرح شده حقانیت من در اصرار بر بحث و بررسی آن پیش­نهاد را بیش از پیش اثبات می­کند.
اولین نکته­ای که احساس می­کنم آن زمان مورد غفلت واقع شد این بود که خطی که ما امروزه خط فارسی می­خوانیم در واقع خطی عاریتی و عربی است (همچنان که خطی که خط انگلیسی می­خوانیم در واقع خط لاتینی است که اکنون ده­ها زبان را با آن می­نویسند). بحثی در این ندارم که این خط اصالتا" هرچه بوده، با گذشت قرن­ها فارسی­نویسی اکنون متعلق به ما و زبان ما است؛ بحث من در راستای توجه دادن به این نکته بود که اصرار بر ادامه­ی نگارش به این خط به بهانه­ی حفظ اصالت ایرانی خود اصراری بی­پایه و اساس است: اگر قرار بر حفظ اصالت باشد باید برگردیم و به خط میخی بنویسیم!
نکته­ی دوم این بود که پیش­نهاد من نه در راستای فرنگی­مآبی و غرب­زدگی، بل­که برعکس، در جهت حفط و حراست از زبان فارسی و تقویت توان آن است. فرض من این بود که نگارش زبان فارسی با خط لاتینی: 1. کاربردهای زبانی فارسی­زبانان را تدقیق می­کند؛ و از این رو 2. فهم این زبان را آسان­تر می­سازد؛ و از این رو 3. آموزش این زبان به بیگانگان و حتا ایرانیان را تسهیل خواهد کرد. و هنوز هم بعید می­دانم کسی بتواند صحت چنین مفروضاتی را زیر سوال ببرد.
نکته­ی سوم این که، چنین پیش­نهادی اصلا" ابداع من نیست! در واقع این ایده پیشینه­ای به قدمت آغاز عصر تجددخواهی در ایران دارد. اولین بیان­کننده­ی این ایده آخوندزاده­ بود که در صدر مشروطیت رساله­ای هم در این راستا نوشت اما اصلا" و طبعا" مورد استقبال قرار نگرفت. از آن زمان، این ایده­ای بوده که اغلب همچنان در محاق فراموش افتاده و تنها معدود متفکرانی همچون هدایت ضرورت بازاندیشی در آن تشخیص داده و مورد تامل قرار دادند. با این حال، معتقد ام این ضرورت در زمان ما شکل مضاعف و مشددی به خود گرفته. اگر آن زمان تصور می­شد که چنین کاری راهی برای پیش­روی به­سوی تجدد است، امروزه آن تجدد خود به سراغ ما آمده و ما را مجبور می­کند تا به مقتضیات­اش گردن بگذاریم: خوب یا بد، همه­ی ما هرروزه «ای­میل­»های­مان را به خط لاتینی می­نویسیم، با آشنایان اینترنتی با همین خط «چت» می­کنیم، و برای دوستان­مان با این خط «اس­ام­اس» می­فرستیم، و این همه در حالی است که هیچ ضابطه و قاعده­ای برای برگردان خط به خط (ترانسکریپسیون) نداریم و در این وانفسا هرکسی ساز خودش را می­زند.
از این نکته­ی آخر می­خواهم نکته­ی چهارمی را نتیجه بگیرم و آن این که، اگر ما مخالف صد در صد این ماجرا هم باشیم باز هم چاره­ای جز این نداریم که دست کم حضور خط لاتینی را به­عنوان یک واقعیت بپذیریم (واقعیتی محوناشدنی – گیرم که تا ابد آن را به رسمیت نشناسیم)؛ بنابراین ضرورت دارد که با توجه به این واقعیت، اصول و قواعدی برای­ نگارش زبان فارسی به خط لاتینی تدوین و تنظیم کنیم. اسف­آور نیست که هیچ دو نامه­ی دو فارسی­زبان که به خط لاتین نوشته شده باشد از این نظر شباهتی به هم ندارند و حتا هیچ دو سطری از یک گپ اینترنتی دو ایرانی هم از قواعد مشترک و یکسانی پیروی نمی­کنند؟ – «ق» را یکی با gh می­نویسد و یکی با q، یکی «خ» را با kh نشان می­دهد و آن یکی که اندکی مطلع­تر می­نماید با x، یکی به­جای «آ» از aa استفاده می­کند و یکی همچنان از a، یکی حرف اضافه­ی «ئه» را به کلمه­ی قبل­اش می­چسباند و یکی جدا می­نویسد، و مثال مضحک­تر این که «مرجانه» را تقریبا" همه Marjaneh می­نویسند، غافل از این که درج آن «ه» ی ناملفوظ در خط فارسی فقط ناشی از نقص ذاتی این خط بوده و در ترانسکریپسیون امثال این واژه­ها دیگر نیازی به آن نیست (البته بعید نیست آن­ها که خط لاتینی را همان خط انگلیسی می­دانند و به عمرشان انگار لغت آلمانی و ایتالیایی ندیده­اند بر تکرار این اشتباه اصرار کنند). خلاصه، می­خواهم بگویم، گیرم که این خط مقدس را باید تا ابد حفظ و حراست کرد و الا و بلا زبان فارسی را جز با این خط نباید نوشت: لااقل فکری به حال این موارد ناگزیر بکنید – گیرم که بعد از این، همه­ی ای­میل­ها و چت­ها و اس­ام­اس­ها را به خط فارسی نوشتید، آدرس سایت­تان را هم به همین خط می­نویسید و گذرنامه­تان هم مزین به خط فارسی خواهد بود؟
پنجم این که، از دید من تبدیل خط فارسی به خط لاتین، یا دست­کم به رسمیت شناختن خط لاتینی به عنوان یک بدیل ضروری، را نه به­عنوان یک تهدید، بل­که برعکس، باید به­عنوان یک فرصت در نظر گرفت. خط لاتینی، با مختصات و موقعیتی که دارد (و مزایای آن هم بی­شک بر معایب­اش می­چربد)، به ما اجازه می­دهد تا هم زبان خود را در داخل کشور تدقیق و تقویت کرده و هم، صد البته بی­شک، راه آشنایی بیگانگان با زبان خود را هموارتر کنیم. به هر حال، این خطی است که اکنون ده­ها زبان مسلط دنیا با آن نوشته می­شوند و برای زبانی که در موضع اقلیت قرار داشته و در محدودیت اکید به سر می­برد (کل فارسی­زبانان دنیا چه­قدر اند؟) ضرورت دارد که خود اسباب اشاعه و انتشار خویش را ولو با کاهش اجباری اصالت­اش فراهم کند. در جواب آن­ها هم که چینی­ها و حتا خود عرب­ها را مثال می­زنند که هنوز هم به خط­ سابق خود می­نویسند این را می­گویم: آیا شمار تکلم­کنندگان به زبان­های چینی و عربی قابل مقایسه با متکلمان به زبان فارسی است؟ بدیهی است که جمعیت چینی­زبان و عرب­زبان اکثریتی آن­چنان مجاب­کننده محسوب می­شوند که به­رغم همه­ی دشواری­ها بیگانگان را به آموختن خط دشوار خود و از این رو آشنایی با زبان­شان بر انگیزند (و تازه این نافی واقعیتی به نام کم­علاقگی بیگانگان برای آشنایی با این زبان­ها نبوده)، اما آیا زبان ایرانیان واقعا" چنین توانشی دارد؟ راستی، ترک­ها اگر خط­شان را تغییر نداده بودند، چه­قدر احتمال می­رفت اورهان پاموک برنده­ی نوبل ادبیات امسال باشد؟
می­دانم مثال­ام افراطی است: ترکیه صرف نظر از تغییر خط، ده­ها عامل دیگر دارد که توانسته ارتباط غربی­ها و در کل جهانیان را با فرهنگ و ادبیات خود تسهیل کند، و اگر، مشخصا"، ادبیات ما جهانی نشده فقط تقصیر خط نیست. اما در شرایطی که تغییر خط می­تواند یکی از عمده عوامل تسهیل آشنایی زبانی جهانیان با ایرانیان باشد، آیا عاقلانه است که زاهدمآبانه و متعصبانه از این امکان بالقوه چشم­پوشی کنیم؟ گفتن ندارد: من نسبت زبان با خط را دست کم نمی­گیرم، اما می­گویم همه­ی ماجرا هم این نیست؛ من به همسان گرفتن این دو و جداناپذیر انگاشتن آن­ها از یک­دیگر اعتراض دارم.
از سوی دیگر، این نکته نیز نادیده­ناگرفتنی است که امروزه تمام خط­های دنیا در معرض تغییر و تحول قرار دارند. عرب­ها حتا حرف تازه­ای به­شکل «ف» ی سه­نقطه ساخته­اند که نشان­گر «و» (v و نه w) باشد و ...، بسیاری از خط­های کم­تر مسلط هم به­سوی ساده­سازی، منضبط­­سازی، و هماهنگ­سازی الفبا و الفاظ خود رفته­اند. اما اگر من اصرار دارم که تغییر خط می­تواند بیش از آن­ها برای ما مفید باشد قطعا" این واقعیت را مد نظر دارم که خط فارسی مشکلاتی عمده­تر و کاستی­هایی عدیده­تر از آن دارد که با برخی اصلاحات صوری قابل برطرف شدن باشد (آن همه بحث­های مشفقانه و محققانه­ی ما نویسندگان و پژوهندگان بر سر جدانویسی و سرهم­نویسی و درست­نویسی و دقیق­نویسی ... اکنون به کجا رسیده؟ اهل بخیه بهتر از من می­دانند که خط موروثی ما مشکلاتی حتا بیش­تر از مشکلات­اش موجودش در زبان عربی دارد). همچنین بر این باور ام که به­جای تلاش­های بی­ثمر و سردرگم­کننده و اغلب غیرقابل­اجرا برای ایجاد ظرفیت­هایی در این خط که در موجودیت ماهوی آن نمی­گنجد، بهتر آن است که خط فارسی به همین شکل کنونی حفظ شده، در عوض خط لاتینی به­عنوان بدیلی که امتحان خود را پس داده و خواهد داد به کار گرفته شود.
هفتاد سال پیش، در آستانه­ی استقرار نظام مدرن آموزشی در ایران، زمام­داران و اندیشمندان این کشور فرصت تاریخی و استثنایی برای این اقدام اساسی را از دست دادند. اکنون با پیدایش فن­آوری­های نوین یک بار دیگر این فرصت پیش روی ما قرار گرفته تا دست کم اصول اساسی استفاده از خط لاتینی در نگارش زبان فارسی را مدون و معرفی کنیم.

پیوست­ها
– بازنشر این نوشته در رادیو زمانه
– طرح و تلاش ارزنده­ی جلال ملکی در راستای ترانسلیتراسیون فارسی به لاتین
– پاسخ مشروح من به نظرات خوانندگان در رادیو زمانه
اروفارسی: سایتی برای آشنایی با لاتین­نویسی فارسی
– لينك اين نوشته و نظرات خوانندگان در بالاترين
– «خط فارسي و آب­هاي گل­آلود»: نقد يك سوشيانت
– «اندر مصائب یک خط زیبا»: مشکلات فنی لاتین­نویسی
– خط فارسی از منظر تایپوگرافی: پیشنهاد شهاب سیاوش

Labels:

16 نظر:

Blogger shapoor.shakhdar مي نويسد:

خواندن متن با خط فارسی البته چشم مرا کم تر در می آورد ولی جهان است و یک عالمه خورده فرهنگ! من نمی فهمم چرا بعضی هااصرار دارند که خورده فرهنگ ها را خط بزنند ... این کلان فرهنگ آن ها از آسمان نازل شده؟

4:04 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

این مقاله یادآور مشکلی تاریخی ست که به این زودی ها ظاهرن، قصد برطرف کردنش را نداریم. بیش از هفتاد سال است که بحث تغییر یا اصلاح خط مطرح است. در یک نگاه کلی می شود سه گروه یا سه نظریه را در بحث خط تشخیص داد: کسانی که معتقدند خط باید به همین نحو حفظ شود و نیاز به هیچ تغییر یا اصلاحی را در آن حس نمی کنند، دسته دوم کسانی که معتقدند خط فارسی ایراداتی دارد که باید اطلاح شود و دسته سوم هم معتقدند خط فارسی ایرادتی دارد که قابل اصلاح نیست و یا اصلاح آن چندان مثمر ثمر نیست و بنابراین باید عوض شود. در هر کدام از این دو دسته اخیر، گرایشات متنوعی وجود دارد. از کسانی که اصلاحات موردنظرشان به جدا نویسی برخی کلمات محدود می شود تا کسانی که معتقد به تبدیل علامت تنوین به ن هستند و یا کسانی که پیشنهاد می دهند س، ث، ص را همگی با یک حرف یعنی س بنویسیم. در پیشنهاد يزادنجو نکته ای که جلب توجه می کند آن است که او به تغییر اعتقاد دارد اما ظاهرن چون در حال حاضر آن را عملی نمی بیند مدافع تدوین شیوه نامه ای برای نوشتن فارسی به لاتین در اینترنت یا پیام کوتاه یا ... است. فکر می کنم این پیشنهاد باید مورد استقبال هر سه گروه فوق قرار بگیرد. همان طور که نویسنده یادداشت اشاره کرده، نمی توان منکر رواج استفاده از الفبای لاتین در اینترنت برای نگارش نامه یا چت یا پیام کوتاه شد. راه حل آن هم منع استفاده نیست بلکه لااقل برای کسانی که مایل به استفاده از زبان فارسی در محیط برنامه ها یا ویرایشگرهای غیر فارسی هستند باید روش یکسانی برای نگارش کلمات فارسی با الفبای لاتین وجود داشته باشد.

4:56 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

از ترکها مثال زدی. آنجا بعد از تغییر خط یک گسست فرهنگی پیش آمد و دقیقاً نسل جدید از نسل قدیم فقط از زاویه مورد پسند حکومت خبردار شد. اگر یک چنین تغییری قرار باشد انجام شود امیدوارم در این حکومت نباشد.
راستی، چینیها هم دارند خط جدیدی اختراع می کنند بر مبنای خط لاتین، البته مشکلشان این است که حروف لاتین از اصوات زبانشان کمتر است. البته ما این مشکل را نداریم.

5:59 PM  
Blogger پيام يزدانجو مي نويسد:

بیژن عزیز، ممنون از توضیحات روشنگرتان. خوشحال ام که خواننده ی مطلعی مثل شما این نوشته را با دقت مورد انتظار خوانده. پایدار باشید
میرزای عزیز، ممنون از اطلاع رسانی ارزنده ات. موفق باشی

11:45 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

سلام! چن وقت پيش چن تا از شعرامو فينگليش تو بلاگم نوشتم همه حالت تدافعي گرفته بودند من فقط داشتم تجربه ش مي كردم ولي خب ...!...! خيلي خوب بود نگاهت

11:51 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

آقاي يزدانجو، به مطلب شما در «بالاترين« لينك داده شده، اما از آنجا كه حدس مي زنم اين سايت در ايران فيلتر باشد، خواستم نظرات يكي از كاربران به نام «دامون» را كه موافق مطلب شماست منعكس كنم:

دامون مي نويسد: "تغيير يا تعويض خط نه زبان را تهديد می‌کند نه ادبيات را. گسست از گذشته بی‌معنی‌ست. با فناوری امروز، به آسانی می‌شود تمام متون ادبی و کتاب‌هايی را که به خط فعلی نوشته شده به خط جديد برگرداند. کتاب‌ها و متون جديدتر را که متن‌شان ديجيتال (تايپی) و موجود است به آسانی و با يک نرم‌افزار واسطه می‌توان به خط جديد درآورد و با OCR کتاب‌های قديمی‌تر را می‌شود اول ديجيتايز کرد و سپس نويسه‌گردانی (transliteration). در هر دو مورد يک ويراستاری ساده (غلط‌گيری) کار را تمام می‌کند. وقتی همه‌چيز به خط جديد درآمده باشد، نگرانی از گسست فرهنگی/ادبی کجاست؟
اگر مثال ترکيه را می‌خواهيد بياوريد که اولاً بيشتر کتب مهم عثمانی که به ترکی بوده به الفبای جديد نويسه‌گردانی شده‌اند (باقی که اصلاً به فارسی بوده نه ترکی)، و هرآنچه نشده به نبود امکانات و فناوری در عصر آتاتورک باز می‌گردد و تعمّدی که او داشته در بريدن از فرهنگ و هويت «عثمانی» و تاسيس هويت «ترک» و يکی از ابزارش همين خط بوده. اگر چنين قصدی برای بريدن از گذشته نداشته باشيم ـ که نداريم ـ تعويض خط به خودی خود چيزی از گذشته را نابود نخواهد کرد."

12:23 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

«دامون» در جواب انتقادات ديگران از پيشنهاد شما هم مي نويسد:‌

در اين باره كه "کودکانی که بعد از تغییر با سواد شده اند دیگر هرگز نخواهند توانست از ادبیات کلاسیک ایران بهره جویند و لذت ببرند"

ادبيات کلاسيک ايران را می‌شود ترجمه هم کرد، چه برسد به نويسه‌گردانی (transliteration) که يک صدم ترجمه هم نيست و در واقع يک کار اتوماتيک و ماشينی‌ست با کمی نظارت انسانی. اگر همه‌ی ادبيات کلاسيک و متون غيرادبی به خط جديد درآيد چه چيزی نسل جديد را از خواندنشان باز می‌دارد؟ زبانم لال که زبان را نمی‌خواهيم عوض کنيم!

در جواب اين سوال كه "به نظر شما یکی از دلایل کم اطلاعی ما از فرهنگ و تمدن ایران پیش از اسلام، از دست دادن خط باستانی ما نبوده است؟"

چرا بوده است. ولی اين اتفاق در هزار و دويست سال پيش افتاده که نه امکانش بوده و نه اراده‌ای برای نويسه‌گردانی متون.

در ارتباط با: "اشتباهی که ترکیه کرد و ارتباط خود را کامل با ادبیات گذشته خود قطع کرد."

کار ترکيه معمولاً هيچ‌جا نه از نظر زبان‌شناسی و نه از نگاه جامعه‌شناختی اشتباه در نظر گرفته نمی‌شود. من اين نگرانی را با دانشجويان ترک هم مطرح کرده‌ام که: نگران نيستيد که نمی‌توانيد خط گذشته خود را بخوانيد. و بيشتر جواب گرفته‌ام: نه، هرچه بخواهيم به خط جديد هست. اگر می‌شنويد و می‌خوانيد ترکيه‌ی مدرن از ترکيه عثمانی گسست، از نظر تاريخی و سياسی داستان ديگری‌ست، کاملاً عامدانه و خودخواسته.

در ارتباط با اين ادعا كه: "نه اروپایی ها می توانند نوشته هایشان را درست بخوانند و نه ترک ها اینگونه زبان های اروپایی را یاد گرفته اند."

صحبت خط است دوست عزيز، نه زبان. قرار هم نيست با تعويض خط معجزه بشود و مردم زبان‌های اروپايی را ياد بگيرند. ولی به سادگی می‌شود نشان داد که يک‌سان‌سازی (يا دست‌کم نزديک کردن) خط‌ها به هم به يادگيری زبان را دوطرفه ساده می‌کند. نگاه کنيد به آسانی يادگيری عربی برای ما تا ديگرانی که خط مشترکی با عربی ندارند. منظورم البته قدم‌های اوليه‌ی يادگيری‌ست و نه اين‌که ما مثلاً به واسطه اشتراک خط عربی را مثل بلبل حرف بزنيم يا بخوانيم. منظور اين است که دست‌کم اگر توی يک شهر عربی ولمان کنند که تابلوهای خيابانش معادل انگليسی نداشته باشند گم و گيج نمی‌شويم، در مقايسه با مثلاً شهری در چين (باز هم بدون معادل‌های احتمالی انگليسی).

در پاسخ به خواننده اي كه ادعا مي كند: "حافظ، سعدی، فردوسی و ....و شاملو همه به این خط شعر سروده اند. بیهقی به این خط تاریخ نگاری کرده است."

ظاهراً باز هم قضيه اشتباه گرفتن خط با زبان است. حافظ و سعدی و شاملو و بيهقی به زبان فارسی سروده و نگاشته‌اند نه خط فارسی.

12:32 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

برای جهانی شدن، همه این نیست که سهل شویم، یکی هم این است که مزه کنیم به مذاق دنیا. وگرنه چه می فرمایی در باره ی این همه اشتیاق که این روزها اروپائیان را گرفته در یادگرفتنِ زبان و خطِ ژاپنی؟ از بس که آسان است؟
یاعربی فراگرفتن برای اسپانیایی ها که نه برای علومِ اعراب است. تنها رمزآلودی خطِ عربی است که اینجا انگیزه ساز بوده است

5:44 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

آب در خوابگه مورچگان ريخته اي، پيام يزدانجو، دست مريزاد! اما اين ملت كجا قدر چون تويي را خواهد دانست؟

11:37 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

سلام آقای یزدانجو
پیشنهاد خوبی است؛ اما با همه‌ی این‌ها، من فکر می‌کنم مشکلات دیگری هم وجود دارند. در وبلاگم مطلبی در این زمینه نوشته‌ام که دوست دارم بخوانید و در صورت تمایل، به مسائل مطرح شده جواب بدهید.
پاینده باشید.

2:51 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

موضوعي را ميخواستم مطرح كنم در ارتباط با آن ف ي سه نقطه در زبان عربي.آيا ما ميتوانيم بنا به ضرورت واجها يا دست كم حروف جديدي را وارد زبان يا خط فارسي كنيم؟ براي مثال blue tooth را برخي بلو توس برخي بلو توت و برخي با تلفظ انگليسي ادا ميكنند يا مينويسند. اين كار را پيشتر آلمانيها كرده اند با آوردن حرف ج به خطشان مثلا در واژه ي dschungel

4:36 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

پیام یزدانجو عزیز ظاهرا مشکلات خودش با خط عربی/فارسی را بهانه کرده چند کلامی گنگ و شکسته بسته در باب فواید استفاده از خط لاتین اظهار کرده، غافل از این‌که حتا برای اثبات ادعاهای خود، اندک توضیحی بیاورد. از این گذشته، بگذار بگویم شخصا هم رایانامه‌ها و هم پیامک‌ها و حتا متن چت‌هایم را با خط عربی/فارسی می‌نویسم. مشکلی هم با این خط ندارم
بد نیست قبل از نوشتن هر متنی، کمی تعقل کنیم....

10:58 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

سلام آقاي يزدانجو

متن شما رو خوندم
شخصا نه تعصبي روي خط فارسي دارم
نه تمايلي به از ريشه برکندن خط فارسي و
در نتيجه عذاب ناشي از خوندن کلمات فارسي با خط لاتين!
درسته که خط ما در واقع ريشه و اساس ایرانی نداره
اما لاتين نوشتن هم در کشوري مثل ايران تحقيقا غير ممکنه
جايي که به هر حال افتخار مردم به عرب بودنشونه
و نشاني از ايراني بودن ديده نمي شه و کتاب ها و منابع مذهبي
عربي هستن و...اضافه کنيد اين رو که با بي سواد ها روستايي ها و پيرها چه بايد کرد؟


من يه طراح گرافيک هستم و مدتي هم به خاطر ارتباط
اين داستان با تايپوگرافي در گرافيک راجع به اين ماجرا فکر کردم
به نظر شما حروف و کاراکترهايي که دوباره طراحي بشن
و فراتر از يک تايپ فيس باشن نمي تونن معضل رو حل کنن
بدون اون که فلاکت خوندن حروف لاتين رو داشته باشيم؟

به هر حال من مدت ها پيش فونتي رو طراحي کردم
که گليف هاش جداگانه س و در واقع هيچ فرقي از لحاظ ساختار با حروف لاتين
نداره فقط از راست به چپه که اون رو هم مي شه به راحتي تغيير داد
به مرور هم مي شه همين طراحي يا طراحي هاي ديگه اي رو
به صورت هند رايتينگ در مردم رواج داد به هر حال از رواج دادن حروف لاتين راحت تره
این طوری یه خط جدید داریم که نه کاملا غیر ایرانیه
نه کاملا عربیه و نه کاملا لاتین

اگر به نظرتون جالب مياد در لينک پايين مقاله ي من رو ببينيد
و در انتهاي اون تصويري از حروف اين تايپ فيس [ آخرين و چهارمين تصوير ]

http://shahabsiavash.110mb.com/News - Typeface or Font, the problem is this!.htm
يا
http://www.rasm.ir/default.asp?Aid=1085

بيشتر از اون چيزي که فکر مي کنيد دوست دارم نظرتون رو بدونم !-)

شهاب سياوش

12:01 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

تغيير خط زبان فارسي به لاتيني ضرورتي اجتناب ناپذير است كه دير يا زود به طور حتم اتفاق خواهد افتاد.
پس چه بهتر كه اين كار زودتر و با ابتكار عمل وبلاگ نويس ها آغاز شود.
به هر حال هر تغييري مشكلاتي را به همراه دارد كه بايد به جان خريد.
خط سامي كهبر زبان ما تحميل شده هيچ سنخيتي با اين زبان هندواروپايي ندارد و به همين دليل باعث ايجاد مشكلات زيادي شده است.
شما تصور كنيد كه يك غير فارسي زبان هستيد و مي خواهيد در خصوص يادگيري اين زبان تصميم بگيريد. آيا با علم به وجود اين همه حركت فتحه و ضمه پنهان كه معلوم نيست مثلا كلمه قطر نشاندهنده كشور قطر است يا قطر دايره! آيا باز هم به خودتان جرات مي دهيد پا به اين عرصه مبهم بگذاريد؟

9:22 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

Dabireye nowye parsi yek niyaz ast . Kari ke mardom bekhahand anjam midahand ... hala ham darand ba SMS , CHAT , MAIL va ... mikonand . Dowlat ham khodash ra jerwajer konad mardom aram aram dabireyeshan ra be latin degargun khahand nemud .

Be sakhti poshtibane degarguniye Alefbaye Farsi be latin hastam ... be nazaram zabane konuni FARSI naam darad va taze ba degarguniye dabire be aan mitawanim beguyim PARSI ...In yek mesal bud ... Kamyab bashid .

2:41 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

هنگام خواندن مطلب شما همان احساسی به من دست داد که هنگام خواندن نوشته های دوران قاجار و اوایل مشروطه . دوست عزیز شما اول یک تجدید نظری درباره کلمه گزینی واپس گرای خود بکنید تا بعد

12:13 AM  

Post a Comment

<<< صفحه ی اصلی

:: نقل نوشته ها مجاز و انتشار آن ها منوط به اجازه ی نويسنده است ::