May 31, 2007

زبان فارسی و خط لاتینی

هفته­ی گذشته شماری از استادان ادبیات فارسی دانشگاه­های ایران در بیانیه­ای از تهدیداتی سخن گفتند که، به زعم آنان، زبان فارسی را به­خاطر نگارش این زبان به خط لاتینی به مخاطره انداخته، علنا" از گسترش نفوذ نگارش فارسی به این خط ابراز نگرانی کردند. دو سه روز پیش هم وزارت ارتباطات اعلام کرد که به­منظور حراست از زبان فارسی، برای پیغام­های کوتاهی که با خط فارسی ارسال شوند تخفیف چشم­گیری قائل خواهد شد.
خوب به خاطر دارم که این وبلاگ را با نگارش زبان فارسی به خط لاتینی آغاز کردم و مخالفت با این پیش­نهاده در واقع اولین بحثی بود که در این وبلاگ در گرفت. اما به­زودی پیش­نهادم را پس گرفتم و (از ترس این که مبادا به تهاجم فرهنگی متهم شوم) مطابق معمول و با خط مرسوم نوشتم. با این حال، همان زمان هم حرف­هایی ناگفته ماند و اکنون به نظرم می­آید که بحث­های تازه مطرح شده حقانیت من در اصرار بر بحث و بررسی آن پیش­نهاد را بیش از پیش اثبات می­کند.
اولین نکته­ای که احساس می­کنم آن زمان مورد غفلت واقع شد این بود که خطی که ما امروزه خط فارسی می­خوانیم در واقع خطی عاریتی و عربی است (همچنان که خطی که خط انگلیسی می­خوانیم در واقع خط لاتینی است که اکنون ده­ها زبان را با آن می­نویسند). بحثی در این ندارم که این خط اصالتا" هرچه بوده، با گذشت قرن­ها فارسی­نویسی اکنون متعلق به ما و زبان ما است؛ بحث من در راستای توجه دادن به این نکته بود که اصرار بر ادامه­ی نگارش به این خط به بهانه­ی حفظ اصالت ایرانی خود اصراری بی­پایه و اساس است: اگر قرار بر حفظ اصالت باشد باید برگردیم و به خط میخی بنویسیم!
نکته­ی دوم این بود که پیش­نهاد من نه در راستای فرنگی­مآبی و غرب­زدگی، بل­که برعکس، در جهت حفط و حراست از زبان فارسی و تقویت توان آن است. فرض من این بود که نگارش زبان فارسی با خط لاتینی: 1. کاربردهای زبانی فارسی­زبانان را تدقیق می­کند؛ و از این رو 2. فهم این زبان را آسان­تر می­سازد؛ و از این رو 3. آموزش این زبان به بیگانگان و حتا ایرانیان را تسهیل خواهد کرد. و هنوز هم بعید می­دانم کسی بتواند صحت چنین مفروضاتی را زیر سوال ببرد.
نکته­ی سوم این که، چنین پیش­نهادی اصلا" ابداع من نیست! در واقع این ایده پیشینه­ای به قدمت آغاز عصر تجددخواهی در ایران دارد. اولین بیان­کننده­ی این ایده آخوندزاده­ بود که در صدر مشروطیت رساله­ای هم در این راستا نوشت اما اصلا" و طبعا" مورد استقبال قرار نگرفت. از آن زمان، این ایده­ای بوده که اغلب همچنان در محاق فراموش افتاده و تنها معدود متفکرانی همچون هدایت ضرورت بازاندیشی در آن تشخیص داده و مورد تامل قرار دادند. با این حال، معتقد ام این ضرورت در زمان ما شکل مضاعف و مشددی به خود گرفته. اگر آن زمان تصور می­شد که چنین کاری راهی برای پیش­روی به­سوی تجدد است، امروزه آن تجدد خود به سراغ ما آمده و ما را مجبور می­کند تا به مقتضیات­اش گردن بگذاریم: خوب یا بد، همه­ی ما هرروزه «ای­میل­»های­مان را به خط لاتینی می­نویسیم، با آشنایان اینترنتی با همین خط «چت» می­کنیم، و برای دوستان­مان با این خط «اس­ام­اس» می­فرستیم، و این همه در حالی است که هیچ ضابطه و قاعده­ای برای برگردان خط به خط (ترانسکریپسیون) نداریم و در این وانفسا هرکسی ساز خودش را می­زند.
از این نکته­ی آخر می­خواهم نکته­ی چهارمی را نتیجه بگیرم و آن این که، اگر ما مخالف صد در صد این ماجرا هم باشیم باز هم چاره­ای جز این نداریم که دست کم حضور خط لاتینی را به­عنوان یک واقعیت بپذیریم (واقعیتی محوناشدنی – گیرم که تا ابد آن را به رسمیت نشناسیم)؛ بنابراین ضرورت دارد که با توجه به این واقعیت، اصول و قواعدی برای­ نگارش زبان فارسی به خط لاتینی تدوین و تنظیم کنیم. اسف­آور نیست که هیچ دو نامه­ی دو فارسی­زبان که به خط لاتین نوشته شده باشد از این نظر شباهتی به هم ندارند و حتا هیچ دو سطری از یک گپ اینترنتی دو ایرانی هم از قواعد مشترک و یکسانی پیروی نمی­کنند؟ – «ق» را یکی با gh می­نویسد و یکی با q، یکی «خ» را با kh نشان می­دهد و آن یکی که اندکی مطلع­تر می­نماید با x، یکی به­جای «آ» از aa استفاده می­کند و یکی همچنان از a، یکی حرف اضافه­ی «ئه» را به کلمه­ی قبل­اش می­چسباند و یکی جدا می­نویسد، و مثال مضحک­تر این که «مرجانه» را تقریبا" همه Marjaneh می­نویسند، غافل از این که درج آن «ه» ی ناملفوظ در خط فارسی فقط ناشی از نقص ذاتی این خط بوده و در ترانسکریپسیون امثال این واژه­ها دیگر نیازی به آن نیست (البته بعید نیست آن­ها که خط لاتینی را همان خط انگلیسی می­دانند و به عمرشان انگار لغت آلمانی و ایتالیایی ندیده­اند بر تکرار این اشتباه اصرار کنند). خلاصه، می­خواهم بگویم، گیرم که این خط مقدس را باید تا ابد حفظ و حراست کرد و الا و بلا زبان فارسی را جز با این خط نباید نوشت: لااقل فکری به حال این موارد ناگزیر بکنید – گیرم که بعد از این، همه­ی ای­میل­ها و چت­ها و اس­ام­اس­ها را به خط فارسی نوشتید، آدرس سایت­تان را هم به همین خط می­نویسید و گذرنامه­تان هم مزین به خط فارسی خواهد بود؟
پنجم این که، از دید من تبدیل خط فارسی به خط لاتین، یا دست­کم به رسمیت شناختن خط لاتینی به عنوان یک بدیل ضروری، را نه به­عنوان یک تهدید، بل­که برعکس، باید به­عنوان یک فرصت در نظر گرفت. خط لاتینی، با مختصات و موقعیتی که دارد (و مزایای آن هم بی­شک بر معایب­اش می­چربد)، به ما اجازه می­دهد تا هم زبان خود را در داخل کشور تدقیق و تقویت کرده و هم، صد البته بی­شک، راه آشنایی بیگانگان با زبان خود را هموارتر کنیم. به هر حال، این خطی است که اکنون ده­ها زبان مسلط دنیا با آن نوشته می­شوند و برای زبانی که در موضع اقلیت قرار داشته و در محدودیت اکید به سر می­برد (کل فارسی­زبانان دنیا چه­قدر اند؟) ضرورت دارد که خود اسباب اشاعه و انتشار خویش را ولو با کاهش اجباری اصالت­اش فراهم کند. در جواب آن­ها هم که چینی­ها و حتا خود عرب­ها را مثال می­زنند که هنوز هم به خط­ سابق خود می­نویسند این را می­گویم: آیا شمار تکلم­کنندگان به زبان­های چینی و عربی قابل مقایسه با متکلمان به زبان فارسی است؟ بدیهی است که جمعیت چینی­زبان و عرب­زبان اکثریتی آن­چنان مجاب­کننده محسوب می­شوند که به­رغم همه­ی دشواری­ها بیگانگان را به آموختن خط دشوار خود و از این رو آشنایی با زبان­شان بر انگیزند (و تازه این نافی واقعیتی به نام کم­علاقگی بیگانگان برای آشنایی با این زبان­ها نبوده)، اما آیا زبان ایرانیان واقعا" چنین توانشی دارد؟ راستی، ترک­ها اگر خط­شان را تغییر نداده بودند، چه­قدر احتمال می­رفت اورهان پاموک برنده­ی نوبل ادبیات امسال باشد؟
می­دانم مثال­ام افراطی است: ترکیه صرف نظر از تغییر خط، ده­ها عامل دیگر دارد که توانسته ارتباط غربی­ها و در کل جهانیان را با فرهنگ و ادبیات خود تسهیل کند، و اگر، مشخصا"، ادبیات ما جهانی نشده فقط تقصیر خط نیست. اما در شرایطی که تغییر خط می­تواند یکی از عمده عوامل تسهیل آشنایی زبانی جهانیان با ایرانیان باشد، آیا عاقلانه است که زاهدمآبانه و متعصبانه از این امکان بالقوه چشم­پوشی کنیم؟ گفتن ندارد: من نسبت زبان با خط را دست کم نمی­گیرم، اما می­گویم همه­ی ماجرا هم این نیست؛ من به همسان گرفتن این دو و جداناپذیر انگاشتن آن­ها از یک­دیگر اعتراض دارم.
از سوی دیگر، این نکته نیز نادیده­ناگرفتنی است که امروزه تمام خط­های دنیا در معرض تغییر و تحول قرار دارند. عرب­ها حتا حرف تازه­ای به­شکل «ف» ی سه­نقطه ساخته­اند که نشان­گر «و» (v و نه w) باشد و ...، بسیاری از خط­های کم­تر مسلط هم به­سوی ساده­سازی، منضبط­­سازی، و هماهنگ­سازی الفبا و الفاظ خود رفته­اند. اما اگر من اصرار دارم که تغییر خط می­تواند بیش از آن­ها برای ما مفید باشد قطعا" این واقعیت را مد نظر دارم که خط فارسی مشکلاتی عمده­تر و کاستی­هایی عدیده­تر از آن دارد که با برخی اصلاحات صوری قابل برطرف شدن باشد (آن همه بحث­های مشفقانه و محققانه­ی ما نویسندگان و پژوهندگان بر سر جدانویسی و سرهم­نویسی و درست­نویسی و دقیق­نویسی ... اکنون به کجا رسیده؟ اهل بخیه بهتر از من می­دانند که خط موروثی ما مشکلاتی حتا بیش­تر از مشکلات­اش موجودش در زبان عربی دارد). همچنین بر این باور ام که به­جای تلاش­های بی­ثمر و سردرگم­کننده و اغلب غیرقابل­اجرا برای ایجاد ظرفیت­هایی در این خط که در موجودیت ماهوی آن نمی­گنجد، بهتر آن است که خط فارسی به همین شکل کنونی حفظ شده، در عوض خط لاتینی به­عنوان بدیلی که امتحان خود را پس داده و خواهد داد به کار گرفته شود.
هفتاد سال پیش، در آستانه­ی استقرار نظام مدرن آموزشی در ایران، زمام­داران و اندیشمندان این کشور فرصت تاریخی و استثنایی برای این اقدام اساسی را از دست دادند. اکنون با پیدایش فن­آوری­های نوین یک بار دیگر این فرصت پیش روی ما قرار گرفته تا دست کم اصول اساسی استفاده از خط لاتینی در نگارش زبان فارسی را مدون و معرفی کنیم.

پیوست­ها
– بازنشر این نوشته در رادیو زمانه
– طرح و تلاش ارزنده­ی جلال ملکی در راستای ترانسلیتراسیون فارسی به لاتین
– پاسخ مشروح من به نظرات خوانندگان در رادیو زمانه
اروفارسی: سایتی برای آشنایی با لاتین­نویسی فارسی
– لينك اين نوشته و نظرات خوانندگان در بالاترين
– «خط فارسي و آب­هاي گل­آلود»: نقد يك سوشيانت
– «اندر مصائب یک خط زیبا»: مشکلات فنی لاتین­نویسی
– خط فارسی از منظر تایپوگرافی: پیشنهاد شهاب سیاوش

Labels:

:: نقل نوشته ها مجاز و انتشار آن ها منوط به اجازه ی نويسنده است ::