امید
1
انتظار آینده یی خوش(تر)، چشمداشت بهبود: امید احتمالی است بی یقین – همیشه همین احتمال، هم مخاطره هم موفقیت: احتمالی که هرگز به صفر نمیرسد -- حکمت ریاضی: همیشه امیدوار باش. سرخوردگی هم آن روی سکهی امید است، اما جسارت امید ورزیدن داشته باش (فلسفهی زندگی، حکمت عملی، جبر حیات).
2
بنیامین میگوید: " تنها راه شناختن یک نفر، دوست داشتن او بی هیچ امیدی است": اما نه " تنها راه شناخت" ی وجود دارد، نه دوست داشتن بی امیدواری ممکن است ؛ نه، شناختی مصون از امید و معاف از نومیدی در کار نیست. شاکلهی هر شناختی را امید من مشخص میکند: من تو را دوست دارم، من عاشق تو ام، یعنی که من امیدوار ام، یعنی که میخواهم تو را بشناسم: هر شناختی حدی از دلبستگی است؛ اما امید عاشقانه شناختی کورکورانه است، روشنایی در عین تیرگی: عشق هم امیدواری است، بیشترین مخاطره را هم با خود دارد: سرخوردگی و/ یا عاشقانه شناختن.
3
امید عذاب آرمانگرا است: بزرگترین جنایتها همیشه به نام بزرگترین آرمانها انجام میشود، و امید آوند هر آرمانی است. ناامیدی از وضع موجود هم واجد امیدی به آینده است: مصلحان و مبارزان، امیدوارترینان.
4
خوشبینی و بدبینی انگیزهی امید یا ناامیدی نیست، همچنان که عشق یا انزجار: تو بدبین ای اما امیدوار، من خوشبین ام اما ناامید.
انتظار آینده یی خوش(تر)، چشمداشت بهبود: امید احتمالی است بی یقین – همیشه همین احتمال، هم مخاطره هم موفقیت: احتمالی که هرگز به صفر نمیرسد -- حکمت ریاضی: همیشه امیدوار باش. سرخوردگی هم آن روی سکهی امید است، اما جسارت امید ورزیدن داشته باش (فلسفهی زندگی، حکمت عملی، جبر حیات).
2
بنیامین میگوید: " تنها راه شناختن یک نفر، دوست داشتن او بی هیچ امیدی است": اما نه " تنها راه شناخت" ی وجود دارد، نه دوست داشتن بی امیدواری ممکن است ؛ نه، شناختی مصون از امید و معاف از نومیدی در کار نیست. شاکلهی هر شناختی را امید من مشخص میکند: من تو را دوست دارم، من عاشق تو ام، یعنی که من امیدوار ام، یعنی که میخواهم تو را بشناسم: هر شناختی حدی از دلبستگی است؛ اما امید عاشقانه شناختی کورکورانه است، روشنایی در عین تیرگی: عشق هم امیدواری است، بیشترین مخاطره را هم با خود دارد: سرخوردگی و/ یا عاشقانه شناختن.
3
امید عذاب آرمانگرا است: بزرگترین جنایتها همیشه به نام بزرگترین آرمانها انجام میشود، و امید آوند هر آرمانی است. ناامیدی از وضع موجود هم واجد امیدی به آینده است: مصلحان و مبارزان، امیدوارترینان.
4
خوشبینی و بدبینی انگیزهی امید یا ناامیدی نیست، همچنان که عشق یا انزجار: تو بدبین ای اما امیدوار، من خوشبین ام اما ناامید.
Labels: Fragments
7 نظر:
salam omidvaram ke hal o rooze khubi dashte bashi / weblogat ra peigiri mikonam va az didane matalebe jadidet khoshhal misham be ma ham sar bezan
برای پست اخر اقای حسن محمودی (هتل مارکوپولو)، یک نفر به نام شما کامنت بی ادبانه ای گذاشته، یک نفر دیگر هم رفته جوابیه داده و ارشاد کرده !! کوس رسوایی رو ببینید که خود این باند میان به جای شما کامنت دروغی میذارن تا بعد بتونن راحتتر بهتون فحش بدن
خيلي بيشرفي پيام جووووووووون
آقای یزدانجو، مثل این که حق با شماست. این امید مهرگان واقعا یک احمق به تمام معناست. سوتی را ملاحظه بفرمایید: ایشان در جدیدترین اقدام خود مطلبی به اسم مثلا" یکی از رفقایش در وبلاگ امر منفی نوشته و باز همان فحش و فضیحتهای تکراری سابق را نثار شما کرده، فکر نمی کردم کار ایشان و مرادشان به اینجا بکشد که خوانندگان را تا این حد احمق فرض کنند. ...
شايد بايد در سطر آخر خوشبيني و بدبيني را تعريف كرد
تعريف شما را نمي دانم اما در تعريف من خوشبيني يعني آينده نزديك را موافق ميل ديدن كه اين همان اميد است و در نتيجه سطر آخرنوشته تان بي معناشده است
be nazar miresad shenakht wa eshgh az wahdate khasi barkhordarand, zira kasi ra ke bish az hame dust dari, behtar az hame niz mishenasi. Hermann Hesse----////
wa marze miane Badbini wa moztareb budan wa delhore barik ast.
خيلي بي فكري آخه اين رنگه براي وبلاگ گذاشتي بي سليقه اصلا نميشه خوند
مرده شور تفكراتتو ببرن كه اين مطلب به اين سادگي رو نمي فهمي.
Post a Comment
<<< صفحه ی اصلی