July 13, 2007

آمارتیا سن: هندی اهل بحث


آمارتیا سن، متفکر معاصر هندی، شهرت خود را بیش­تر از بابت جایزه­ی نوبل اقتصادی دارد که سال 1998 به او تعلق گرفته، اما سوای آثار اقتصادی (اغلب مرتبط با توسعه، عدالت، و آزادی)، متون متعدد و موثری هم در زمینه­ی فرهنگ و هویت منتشر کرده، از جمله هندی اهل بحث: نوشته­هایی در باب تاریخ، فرهنگ، و هویت هندی (2005)، کتابی که خوانندگان هندی و غیرهندی هرکدام البته از جهاتی آن را جذاب و جالب توجه خواهند یافت. کتاب شامل این سرفصل­ها است:

بخش اول: ابراز عقیده و گونه­گون­اندیشی
1. هندی اهل بحث
2. نابرابری، بی­ثباتی، و ابراز عقیده
3. هند: بزرگ و کوچک
4. آوارگان و جهان
بخش دوم: فرهنگ و ارتباطات
5. تاگور و هند او
6. فرهنگ ما، فرهنگ آن­ها
7. سنت­های هندی و تخیل غربی
8. چین و هند
بخش سوم: سیاست و اعتراض
9. قرار با تقدیر
10. طبقه در هند
11. زنان و مردان
12. هند و بمب اتمی
بخش چهارم: خرد و هویت
13. دامنه­ی خرد
14. سکولاریسم و ناخشنودی­ها از آن
15. هند از ره­گذر تقویم­هاش
16. هویت هندی

کتاب، همچنان که از عنوان و فهرست­اش پیدا است، مجموعه مقالاتی با محوریت تاریخ، فرهنگ، و هویت هندی است. اما گذشته از آشناسازی عموم خوانندگان با وجوه عمیقی از هند و هندیان، به نظر می رسد برخی از بحث­های نویسنده موضوعیت و بنابراین جذابیت بیش­تری برای خوانندگان غیرهندی و به­ویژه ایرانی داشته باشد. از جمله­ی این بحث­ها بحث گیرایی است که سن درباره­ی تاگور، با توجه خاصی به شباهت­ها و تفاوت­های او با گاندی مطرح کرده، همچنین مقاله­ی «فرهنگ ما، فرهنگ آن­ها» که درباره­ی سینمای ساتیاجیت رای و دیدگاه­های او درباب «ارزش­های آسیایی» است – باز هم به­ویژه چون همسنخی مسائل سینمای هنری هند با مسائل سینمای معاصر ما را نشان می­دهد. به همین منوال، مقاله­ی «هند و بمب اتمی» هم با توجه به موقعیت فعلی ما حرف­های زیادی برای گفتن دارد. سوای این­ها، در بین بحث­های عمدتا" نظری، فصل چهاردهم کتاب در باب سکولاریسم به­ویژه جالب توجه به نظر می­رسد: در واقع سن در این­جا به انواع ایراداتی که به ماهیت و ضرورت سکولاریسم هندی وارد شده با استناد به واقعیت­ها و پیچیدیگی­های ملت هند و با اتکا به تنوع هویتی و تکثر فرهنگی جاری در آن پاسخ می­دهد، اما جالب­ترین بخش آن پاسخ نویسنده به ایرادات ضد – مدرنیست­ها یا پسا – مدرنیست­هایی نظیر دیگر متفکر معاصر هندی، آشیش ناندی – برای مثال بنگرید به، رامین جهانبگلو، در آینه­ی شرق: گفت­وگو با آشیش ناندی (تهران: نشر مرکز، 1384) – است که سکولاریسم را عامل ازدیاد خشونت می­دانند: سن می­گوید مفهومی که امثال این منتقدان از سنت و از مدرنیسم دارند مغشوش و مخدوش است، و همچنان که سنت فی­نفسه خشونت­بار نبوده، مدرنیته هم به خودي خود نمی­تواند عامل خشونت باشد: برعکس، حمله­ی خشونت­بار به میراث مدرنیته است که می­تواند سکولاریسم را که عامل مفیدی در تایید و تبلیغ تکثرگرایی فرهنگی بوده به عاملی مضر و محدودکننده بدل کند.
با این همه، دفاع سن از سکولاریسم و محدود و منطبق کردن دموکراسی با سکولاریسم با خوش­بینی افراطی یا نابینایی ناموجهی پیوند خورده و در واقع این می­تواند نقطه­ضعف اساسی دفاعیه­ی او باشد. سن، در مقام مخالفت با ساموئل هانتینگتون و نظریه­ی «برخورد تمدن­ها» ی او، تصویر ایدئال­شده­ای از میراث دموکراتیک مسلمانان در هند ارائه داده (به­ویژه به سیستم سکولاری اشاره می­کند که چهار قرن پیش «اکبر شاه» در اداره­ی این کشور به کار برده)، تصویر تحریف­شده­ای از حکومت اعراب مسلمان در اروپا ترسیم کرده، در نهایت این نتیجه­ی نامستند را می­گیرد که دموکراسی به همان اندازه که مرهون و متعلق به غربی­ها بوده، به شرقی­ها مرهون و متعلق است و حتا شرقی­ها سابقه­ی درخشان­تری در رعایت رویه­های دموکراتیک داشته­اند. این ادعا البته اساس بحث سن در کتاب بعدی خود، هویت و خشونت: توهم تقدیر (2007) است که در آن می­کوشد با ارائه­ی تعریف تکثرگرایانه­ای از هویت، هویت­بخشی­های تک­انگار هانتینگتونی را نفی کند، اما به دلیل افراط­های غیرواقع­بینانه­اش مورد انتقاد قرار گرفته – برای مثال، بنگرید به انتقاد فواد عجمی از این اثر او که در همان صفحه­ی آمازون آمده.
با این حال، آماریتا سن همچنان که در آثار اخیرش نشان داده، دیدگاه­های نو و نافذش را با نثری درخشان و شیوه­ی بحثی سلیس و روان دنبال می­کند، که این­ها هم به سهم خود بر زیبایی و گیرایی آثار او افزوده­اند.

Labels:

3 نظر:

Anonymous Anonymous مي نويسد:

آقای یزدانجو می شود یک کم بیشتر در مورد این بخش از گفتهء تان توضیح بدهید:"با این همه، دفاع سن از سکولاریسم و محدود و منطبق کردن دموکراسی با سکولاریسم با خوش­بینی افراطی یا نابینایی ناموجهی پیوند خورده و در واقع این می­تواند نقطه­ضعف اساسی دفاعیه­ی او باشد. سن، در مقام مخالفت با ساموئل هانتینگتون و نظریه­ی «برخورد تمدن­ها» ی او، تصویر ایدئال­شده­ای از میراث دموکراتیک مسلمانان در هند ارائه داده (به­ویژه به سیستم سکولاری اشاره می­کند که چهار قرن پیش «اکبر شاه» در اداره­ی این کشور به کار برده)، تصویر تحریف­شده­ای از حکومت اعراب مسلمان در اروپا ترسیم کرده"

منظور شما از تصویر ایدآل شده از میراث دموکراتیک مسلمانان هند و تصویر تحریف شده ای از حکومت اعراب یک کم توضیح بیشتر می خواهد تا لا اقل خواننده اعتراض شما را بداند که به کجا است.

12:21 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

Naghdi ostadane bud,payame aziz...be nafare ghabli ham bayad goft ke agar tarikh ro motalee befarmayand(na "tarikh" ro)mifahmand ke na dar Hend,na dar Espania va na dar Iran,Arab ba nameye-fadayat-shavam e mardome bumi be in sarzaminha nayamadand,balke kamelan niaate Imperialisti dashtand ke bahsash inja nist,va agar aleghamand be danestan bishtar hastid,khandane ketabe FOTUH-OL-BOLDAN asar BALAZARI ro sakht pishnahad mikonam.

2:47 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

آقای یزدانجوی عزیز،

در فهرست این کتاب دو بار از واژه "آوا استفاده کرده اید. اگر اشتباه نکنم "آوا" را معادل کلمه voice قرار داده اید.

اگر درست حدس زده باشم این ترمینولوژی را سن از دایی دومین همسرش که اقتصاددانی به اسم آلبرت هیرشمن است گرفته است که احتمالا معادل "اعتراض" برای آن بهتر است. این حرف را از کتابی میگویم که چند سال پیش نشر نی از همین هیرشمن منتشر کرد به اسم خروج، اعتراض و وفاداری.

دوستدار، مرتضی حدادی،
دانشجوی کارشناسی اقتصاد

1:43 PM  

Post a Comment

<<< صفحه ی اصلی

:: نقل نوشته ها مجاز و انتشار آن ها منوط به اجازه ی نويسنده است ::