March 15, 2005

شادباش

بازی کودکانه یی در ذهن­ام دارم. اغلب آدم­ها را به چهار دسته تقسیم می­کنم: ا. خوش­بین امیدوار 2. خوش­بین ناامید 3. بدبین امیدوار 4. بدبین ناامید. برای هر دسته صفاتی هم قائل می­شوم و چهره­های شاخصی را هم در آن­ می­گنجانم. اغلب از دوستان­ام می­پرسم که جزء کدام دسته اند و وقتی مثلا" یکی­شان می­گوید دسته­ی سوم (جالب این که همه­ی دوستان روشنفکرم در این دسته دور هم جمع می­شوند!) قهقهه یی می­زنم، می­گویم خوش­وقت ام به اطلاع­ تان برسانم که هیتلر و بن لادن هم در دسته­ی شما هستند! ... خودم را جزء دسته­ی دوم می­دانم. خوش­بین ام، چون باور دارم که خوش­بینی یک وظیفه­ی انسانی است، و ناامید چون جایی برای امیدواری، برای من، نیست. خوش­بین ام چون آدمی هستم ایدئالیست، ناامیدم چون آدمی هستم ایدئالیست. شاید چون آدمی هستم به­طرز ناخوشایندی اخلاقی، آن هم با این اصل که: به دست آوردن هرچیزی به هر قیمتی کاری غیراخلاقی است. پس اخلاق­ام ایجاب می­کند که خوش­بین باشم و تلاش کنم، و اخلاق­ام ایجاب می­کند که ناامید باشم و تسلیم شوم
چه سخت بود برای­ام رسیدن به این حکمت که نبرد از روبه­رو با تقدیر بی­فایده است؛ چه سال­ها که بر سر جنگ با این تقدیر تباه کردم، چه رنجی تا پی بردم که با تقدیر باید بازی کرد، باید همراهی­اش کرد و آن­گاه­اش به چالش کشید. چه دیر دریافتم این حکمت بودریاری را که: اگر دنیا تقدیری است، بیایید ما از او تقدیری­تر باشیم
دانشکده که می­رفتم، اغلب عصرها سری به نشر چشمه­ی قدیم می­زدم؛ بالای سردرش این را نوشته بود: طبعی به هم رسان که بسازی به عالمی/ یا همتی که از سر عالم توان گذشت. نه آن طبع را داشتم نه این همت را. امسال هم سالی بود میان­مایه، سال سرگردانی. حالا هم مثل هرچیز دیگری این سال به پایان می­رسد، برای من خوش­بین ناامید – که کوشیدم از خود، از تجربه­ی خود، روایت کبیری نسازم. دل­خوشی­های همیشگی­ام را داشتم، ناخوشی­های همیشگی­ام را، و سرخوشی­های گه­گاه ام را: کمی شادکامی و بسیاری تلخ ­کامی – امید که برای شما بیش­تر شادکامی بوده، امید که سال نو هم این­گونه باشد. خوش باشید

7 نظر:

Anonymous Anonymous مي نويسد:

من هم مثلِ تو از دسته‌یِ دوّم‌ام هرچند گاهی به چهارمی‌ها گذر می‌کنم و در نوسان... اين ايده‌یِ خوشبينی به‌منزله‌یِ وظيفه‌ات برای‌ام خيلی جالب بود.
اميدوارم سفر خوش بگذرد و سالِ خوشی را آغاز کنی.
قربان‌ات،
مجتبا

10:15 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

راستش درست نمی دانم من می توانم در کدام یک از این چهار دسته باشم.هر بار در یکی اسیرم.و باز ... . بگذریم. تأکیدِ همیشه ی من این است که بدانیم ما در ایران هستیم آن هم در دورانی که ظاهراً حکومت اش جمهوریِ اسلامی است. و ناگزیر فرصتِ یگانه ی زندگی(که شدیداً باید به یکتا و یگانه بودنش توجه داشت)در حالِ از دست رفتن. به همین دلیل تفاوتی ندارد ما هم خوش بین باشیم یا نه. مهم این است که بفهمیم ما چه نسلی هستیم و بفهمیم به فاکِ فنا رفتن یعنی چه و...و... . به هر رو اُمیدوارم زندگی به کام ات باشد حتا در ایران و حتا در این روزگار که هر کس به نوعی در چنبره ی پُر توانِ روز مرّگی و روز مرگی اسیر است. در یکی از نوشته هایت نوشته بودی که پس از دو سال تلاش نتوانستی بورسِ تحصیلی بگیری. آیا خودت چطور؟ نمی خواهی از راهِ دیگری برایِ مدّتی کم یا زیاد از این کشور بروی؟ آیا به فکرش هستی؟ باز به هر رو شادِ شادِ شادِ شاد باشی و سالِ نواَت هم همین طور باشد: خوشِ خوشِ خوش /قربانِ صفا و راستی ات
محمد میرزاخانی

11:24 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

پیام عزیز... عیدت مبارک و امیدوارم سال آینده سال خوبی باشه برات... :)

12:41 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

مطمئن نیستم اینجور طبقه بندی کردن آدم ها چندان درست باشه. اما خوب, اگر این طرز دسته بندی رو به عنوان تعریفی در مورد خودت صادق بدونی حد اقلش اینه که معلوم میشه جمعی از اضدادی که این به خودی خودش بد که نیست, خیلی هم خوبه. پس ریشه ات برمی گرده به پرومته. ضمنا سال نو هم مبارک!

3:48 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

به امید سالی خوش تر برای تو، فرانکولایت، استعدادت و ترجمه هایت. بنویسی و پاینده باشی

1:00 AM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

سلام
فرانكولا چيز جالبي بود(دقيقاًهمان چيز جالب!)اميد وارم سال خوش نويي داشته باشي اگر به وبلاگ هاي من هم سر زدي مطمئناً از دستت ناراحت نمي شوم.زنده باد من!مرده باد دشمنانم!
http://vaghef.persianblog.com
http://vaghef.blogfa.com

3:09 PM  
Anonymous Anonymous مي نويسد:

دوست گرامی چرا در تقسیم بندیت جناب بوش رو در کنار بن لادن نیاوردی؟! یعنی این کسی رو که نسبت به جغرافیای سیاسی تمام جهان به خصوص کشورهای نفتی ناامیده ولی اون قدر امیدوار و دلسوز هست که جهانی پر از صلح و صفای امریکایی ایجاد کنه و جغرافیای سیاسی و اقتصادی جهان رو عوض کنه.

3:21 PM  

Post a Comment

<<< صفحه ی اصلی

:: نقل نوشته ها مجاز و انتشار آن ها منوط به اجازه ی نويسنده است ::