ناسازه
من اساسن عوض شدهام، دیگر «تقابلهای دوتایی» را باور کردهام (دوگانهانگار شدهام، سیاه و سفید میبینم، همین حالا آماده ام که جستاری با عنوان جسارتآمیز «اسطورهی راه سوم» بنویسم) پس دیگر نسبینگر نیستم؛ با این حال، اصلن عوض نشدهام، هنوز هم «همه یا هیچ» را باور ندارم (همچنان چندگانهانگار ام، خاکستری میبینم، هنوز میتوانم ساعتها در نفی کلیت و نقد «توهم تمامیت» داد سخن بدهم) پس هنوز نسبینگر ام: اینروزها، ناسازهی تازهام این است.
20 نظر:
سلام...با شعری از علی قربان نژاد و همچنین لینک مطلبی شرم آور در مورد دزدی یک اردبیلی به روزم!!
فرانكولا را خواندم.
ترجمعه هایت راهم نگاه كردم.
اما من..........
همیشه چیزی را بدست می آوریم که دنبالش هستیم و من عقیده دارم که ناسازه خواهها خوشبخت ترین آدمها هستند.چون همیشه به راحتی می توانند ناسازه های تازه تر کشف کنند.این عالیه که آدم همیشه درست چیزی را بخواهد که با زیر و رو کردن خودش و اطرافش می تواند به راحتی بدست بیاورد.این همان ویران سازی نیست؟... بهرحال من از این پست بیشتر ازین سردرنیاوردم.همیشه سرخوش باشید.بی موزیک/با موزیک
کم خوابی دارید احتمالا آقای مترجم
سلام
ای کاش لینک آهنگ خواننده هایی را که نام بردید ، برای دیگران می گذاشتید
نشانه
این تاب خوردن،همزمان عذاب و لذت بخش است گاه به گاه؛ و شاید نتیجه همانچندگانهانگاری. آدم نسبینگر نمیتواند امکان بودن دوتائیهائی را رد کند(که چون سیاه و سفیدند، مطلقنگر هم هستند قاعدتا.) چون نسبینگر است. همانقدر که ممکن است خاکستری موجود باشد، احتمال مطلقا سیاه و سپید بودن هم هست. مثل وقتی آدم بخواهد به آزادی یک دیکتاتور احترام بگذارد میشود شاید! و بازی هراسانگیز و جذاب، بازی خطرناک حفظ تعادل بین این دو ست. باور به دوتائیها را در جائی در خود نگه داشتن که امکان حضور نسبینگری را از آن نگیرند و نسبینگری را در جائی نگه داشتن که کاملا زمین خود را واندهد به باور به دوتائیها!/ بههرحال، خواندن جستاری درباره "اسطوره راه سوم" جذاب است. آدم وسوسه میشود آرزوی خطر بکند و به هم ریختن تعادل به نفع باور به دوتائیها برای چنین ایدهای./ برای تان آرزوی سرخوشی دارم و پیروزی. (راستی! آنچه درباره موسیقی نوشته بودید بسیار جذاب بود. لذت بردم. سپاس) شاد باشید
دوباره به یادداشتم نگاه کردم. راستش کمی خندیدم.
فکر کردم وقتی آدم خودش را درگیر ناسازهها(ناسازههای خودش به خصوص) میکند، لزومی هم دارد به حفظ تعادل فکر کند؟!!! راستش باید اعتراف کنم یکجور محافظهکاری خندهدار در آنچه در یادداشت قبلی نوشتم بود. بد هم نشد. حالا میشود با این ناسازه درگیری با ناسازهها یا محافظهکار بودن درگیر شوم.(تصور میکنم درگیری با این پارادوکسها کاملا ناقض خواستهای محافظهکار بودن است. آدم اگر بخواهد نگران آن تعادل آرام بیلرزش باشد، ترجیحا میتواند به همان دوتائیها تن بدهد. از طرف دیگر، اگر بخواهد به آن تعادل فکر نکند، نسبینگریاش از دو سو در خطر میافتد!)باز هم، آرزو میکنم سرخوش باشید. راستش انگار تصحیحم مشکلی را برای خودم حل نکرد!
اطلاعیه:پارادوکسهای شما را به جان خریداریم :)
بقیه رو هم بگو راحت باش... چرا خجالت می کشی؟
بی تعارف وبلاگتان مرا به وجد آورد. با اجازه پیوند دادم
با درود به تمام مبارزان راه آزدی. یاران دبستانی عزیز منشور آزادی ایرانیان (مانیفیست جنبش آزادی ایرانیان) با امضا’ بیش از 900 دانشجو و فعال را در وبلاگ مطالعه نمایید. و با نظرات گرم و دستان پرمهرتان همراهمان باشید. در ضمن وعده ی ما در 17 اسفند و چهارشنبه سوری را فراموش نکنید. روزگار غریبی ست نازنین . تنها با یاری و اتحاد و کمک تمام یاران دبستانی است که می توان امیدوار بود : ایران هرگز نمی میرد. در این راه عظیم یاریمان کنید . ( جنبش آزادی ایرانیان - جنبش مستقل دانشجویی )
پاینده ایران.
درود. می دانی، نوشته ات مرا یاد فرضیه ی پیوستگی می اندازد. هر چقدر هم که بخواهی یک و دو را از هم جدا کنی و تمیز بدهی، باز هم فضای مابینشان موجود است. حتی اگر دو قطب را برای یک وجه در نظر بگیری، دنیای این دو قطب در یک خط هم که قرار گرفته باشد، باز بی نهایت نقطه که هیچ یک از دو قطب نیست و از هر دو رنگ دارد موجود است.
با سلام امیدوارم بعدا مرتبطتر هم صحبت شویم.
بنام ايزد بر آشوبنده ي بتگري
نيك انگاري ابتدا است و در آمدي بر گذرانيدن ….. در عرصه هم ابتدا كلمه است و در متن همچنان از تركيب ، حدوث ، ايمان ، عرض و مال … سخن است .
طرح اينكه در فلسفه سياسي مجال الزام طريق _ به گاه نقد اراده ي رويكرد _ مي شود ؟
از همه سو پيداست كه چنين قائليم مشكل اما اينجاست و جاي اعتراف دارد كه در گم و دير ياباني سئوال و مخاطب است .
بنا بر اين مقدمه را بهنگام بحث _ انشا ء ا… _ مي آورم و عجالتا پيش نويس اساسنامه سياسي خويش را در ميان مي نهم .
بگشاي تير مژگان وبر يز خون حافظ كه چنان كشنده اي را نكند كس انتقامي
حكومت
اركان ساختار نمايندگي حاكميت عبارتند از : دولت ، شورا ها ، مجلس نمايندگان و همه پرسي
دولت
در اين اساسنامه مقصود از دولت نهاد و ساختار مديريتي كشور ، كه مبتني به تدبير آن تا زماني كه تاييد همه پرسي را داشته باشد است .
شورا
شورا ها مجامعي هستند منتخب از ميان باشندگان يك واحد جغرافيايي جمعيتي (پنج به ده هزار نفر ) كه بدون قيد شرط و به مدت 4 سال با مراجعه به آراي عمومي انتخاب مي شوند .
اولين آيين نامه شورا تا تشكيل مجلس نمايندگان به تصويب نهاد دولت مي رسد .
ايجاد زمينه اجرايي مشاركت و قواعد جاري دولت ، حوزه عمل شوراست .
انتخاب 1/3 اعضاي مجري و ناظر بر انتخابات بر عهده اعضاي شوراهاست .
نامزدي شورا براي كارمندان و اعضا ي دولت منوط به استعفا از سمت ممكن خواهد بود .
هزينه فعاليت هاي شورا از محل اعتبارات دولتي برابر با ابلاغ رسمي تامين مي گردد .
مجلس نمايندگان
مجلس نمايندگان از ميان اعضاي شوراها ويا نمايندگان مجلس وباقيد امضا ي حداقل 3 نفر از غير داوطلبان شورا وبمدت 5 سال با آراي عمومي تشكيل مي شود .
مجلس نمايندگان عهده دار وظايف زيرمي باشد .
تصويب آيين نامه داخلي و تغييرات آن
انتخاب 1/3 اعضاي مجري و ناظر برانتخابات
اجراي ثبت تشكيل ايستگاههاي تلويزيوني غير دولتي ( بعلت محدو ديت تعدد اجراي ثبت در حكم انتصاب مدير ازسوي مجلس است ؛تعداد،تامين و نظارت مالي اين شبكه ها به موجب مصوبه دولت خواهد بود )
اعضاي مجلس نمايندگان با تصويب 2/3 اعضا مي توانند 45 نفر از برجسته ترين كاركزاران دولت و يا نماينده ايشان را براي طرح سؤال و استماع گزارش به مجلس فرا بخواند
اعضاي مجلس نمايندگان مي توانند بر موسسات وسازمانهاي دولت با تعيين بازرس به تعداد2برابر تعداد كل نمايندگان مجلس ، تحقيق و نظارت نمايند.( حدود و نحوه نظارت با صلاح ديد دولت مقرر مي گردد . )
اعلام همه پرسي فوق العاده براي تغيير اساسنامه قانون اساسي و رئيس دولت به تصويب مجموع نمايندگان (درصورت رد همه پرسي مجلس ملغي شده و انتخابات مجلس ظرف 2ماه برگزارمي شود)
نمايندگان مجاز به اشتغال در موسسات دولتي و وابسته به دولت نخواهند بود .
هزينه فعاليت هاي مجلس از محل اعتبارات دولتي برا بر با ابلاغ رسمي تامين مي گردد .
همه پرسي
بمنظور امكان تغيير نهاد جكومت و يا رئيس دولت همه پرسي با مراجعه مستقيم به آراي مردم در هر 5 سال انجام مي شود .
هريك از نمايندگان مجلس مي تواند ، طرح مشي سياسي و نمايندگي خود را در همه پرسي به آراي عمومي بگذارد .
نمايندگان مجلس بتعداد 15 نفر مي توانند ، شخص خارج از مجلس نمايندگان را براي شركت در همه پرسي معرفي نمايند .
اين اساسنامه در 5 اصل و 16 ماده بعنوان طرح به اعلان عمومي رسيده است .
محمدرضا رفيعي
آقای یزدانجوی عزیز چرا دلگیری فضای فرانکولا همینطور ادامه دارد؟سال نو در راه است...با آروزی شادکامی برای شما
سلام بر شما! استفاده بردم! شاد باشی
دوگانه انگار ام/چرا که من زیستن می دانم/فیلسوف معاصر
درود بر شما و انگاره هایتان همه با هم! پاینده باشید
با سلام خدمت شما آقای یزدانجو
بسیار خرسندم که وبلاگ شما را بازدید نمودم و با جنابعالی آشنا شدم. دو پرسش هم داشتم : نخست اینکه آیا می توانم به شما لینک بدهم و دوم اینکه مقاله های شما و به ویژه سخنرانی شما را در مورد روشنفکران فرانسوی در خانه ی هنرمندان را در کجا می توانم بیایم؟
پیروز باشید
salam
khubi?
linkha ra raftam khandam
chand khat ra khandam
sale khubi dashte bashi..
hala bego sal mage dashtaniye?
nemidonam sale khubi bashe baraton
khudam daram fekr mikunam khub yani chi?
مطلقن نسبی بودن ساده است، فقط ایمان میخواهد . ولی نسبتا نسبی بودن ،دهن آدم را صاف میکند چون ایمان نباید داشت
ميداني پيام، ده سالي از تو جوانتر هستم و كمي اميدوارتر از تو- احتمالاً-
اصلاً علاقهاي ندارم بگويم بايد اميدوار بود و... اصلاً در حدي نيستم كه بخواهم به تو اين حرفها را بزنم. ولي فقط به عنوانِ يك توصيه: جستجويِ بيپايانِ پوپر را يكبار بخوان. زندگي سراسر حل مسئله است را هم. زياده عرضي نيست. اميدوارم امسال برايت بهتر باشد.
Post a Comment
<<< صفحه ی اصلی