پيشامد، بازي، و همبستگي
«پيشامد، بازي، و همبستگي» هم بالاخره بعد از دو سال كه صرف ترجمه و ويرايش و آمادهسازياش كردم منتشر شد. با افزودههاي من، كتاب اكنون شامل مطالب زير است:
ريچارد رورتى
پيشدرآمد
درآمد
بخش اول: پيشامد
1 پيشامد زبان
2 پيشامد خودبودگى
3 پيشامد جامعهى ليبرال
بخش دوم: بازى و نظريه
4 بازى شخصى و اميد ليبرالى
5 خودآفرينى و وابستگى: پروست، نيچه، هايدگر
6 از نظريهى بازىباور تا اشارات شخصى: دريدا
بخش سوم: قساوت و همبستگى
7 آرايشگر كاسبيم: ناباكوف و قساوت
8 آخرين روشنفكر در اروپا: اورول و قساوت
9 همبستگى
پيوستها
فلسفه و دموكراسى
كتابشناسى
نمايهى نامها
براي من، اين كتابي است كه بيش از هر ترجمهي ديگري زمان برده و بيش از هر كار ديگر درگيرم كرده: در واقع، اگر بخواهم از سه كتاب سرنوشتساز زندگيام ياد كنم اول خاطرات لوئيس بونوئل، «با آخرين نفسهايام» را نام ميبرم، دوم «در سايهي اكثريتهاي خاموش» ژان بودريار، و سومي هم كه بيشك همين كتاب رورتي است – سه كتابي كه نه فقط روياها كه واقعيت زندگيام را ساختهاند.
با اين حال، اين كتاب آخر يك خاصيت ديگر هم برايام دارد، اين كه واقعا" آخرين كاري است كه ميخواستم يا ميتوانستم براي ترجمه انتخاب كنم – نه اين كه رورتي ختم كلام باشد، فقط اين كه مدتها است حس ميكنم ديگر بايد بساط ترجمه را رها كنم و، اگر شد، قدري زندگي كنم، بخوانم، و بنويسم – از بختياريام بود كه چنين كتابي خاتمهي پروژهاي شد كه اين هفت سال گذشته پي گرفتم.
غم نان به كنار، از بابت بهانههايي كه پيش آيد، کارهای پراکنده را احتمالا" ادامه خواهم داد. اما باز هم بگويم: اين آخرين و، خوشبختانه از ديد خودم، ارزندهترين كار در كارنامهي مترجمي من خواهد بود – و تا اين لحظه، تنها كتابي كه ميخواهم از خوانندگان خواهش كنم كه بخوانند.
ريچارد رورتى
پيشدرآمد
درآمد
بخش اول: پيشامد
1 پيشامد زبان
2 پيشامد خودبودگى
3 پيشامد جامعهى ليبرال
بخش دوم: بازى و نظريه
4 بازى شخصى و اميد ليبرالى
5 خودآفرينى و وابستگى: پروست، نيچه، هايدگر
6 از نظريهى بازىباور تا اشارات شخصى: دريدا
بخش سوم: قساوت و همبستگى
7 آرايشگر كاسبيم: ناباكوف و قساوت
8 آخرين روشنفكر در اروپا: اورول و قساوت
9 همبستگى
پيوستها
فلسفه و دموكراسى
كتابشناسى
نمايهى نامها
براي من، اين كتابي است كه بيش از هر ترجمهي ديگري زمان برده و بيش از هر كار ديگر درگيرم كرده: در واقع، اگر بخواهم از سه كتاب سرنوشتساز زندگيام ياد كنم اول خاطرات لوئيس بونوئل، «با آخرين نفسهايام» را نام ميبرم، دوم «در سايهي اكثريتهاي خاموش» ژان بودريار، و سومي هم كه بيشك همين كتاب رورتي است – سه كتابي كه نه فقط روياها كه واقعيت زندگيام را ساختهاند.
با اين حال، اين كتاب آخر يك خاصيت ديگر هم برايام دارد، اين كه واقعا" آخرين كاري است كه ميخواستم يا ميتوانستم براي ترجمه انتخاب كنم – نه اين كه رورتي ختم كلام باشد، فقط اين كه مدتها است حس ميكنم ديگر بايد بساط ترجمه را رها كنم و، اگر شد، قدري زندگي كنم، بخوانم، و بنويسم – از بختياريام بود كه چنين كتابي خاتمهي پروژهاي شد كه اين هفت سال گذشته پي گرفتم.
غم نان به كنار، از بابت بهانههايي كه پيش آيد، کارهای پراکنده را احتمالا" ادامه خواهم داد. اما باز هم بگويم: اين آخرين و، خوشبختانه از ديد خودم، ارزندهترين كار در كارنامهي مترجمي من خواهد بود – و تا اين لحظه، تنها كتابي كه ميخواهم از خوانندگان خواهش كنم كه بخوانند.
Labels: Book Review, Rorty
5 نظر:
خواهش هم نمی کردی می خوندیم عزیز
دستت به خاطر این همه کار ارزنده درد نکنه
تبریک برای چاپ این کتاب ارزنده و آرزوی موفقیت و سرخوشی در ادامه ی راه/و "نوشتن"
پاینده باشید
:)
سلام / امیدوارم که خوب و سر حال باشی / من که در شیراز زندگی می کنم هنوز این کتاب را ندیده ام ولی خیلی خوشحالم که در حوزه ای دیگر هم کاری وب و خواندنی داری / به ما هم سری بزن / موفق باشی
به انبوه کتاب های تان نگاهی می اندازم آکنده از خاطره برایم، آکنده از شور و نوستالژی،گاه هم آوا، هم افق و هم تقدیرم،هم چین و شکن و هم سرشتم؛ گاهی هم روبرو،دیگرسو و دیگرگون کننده ام، بعضی را تنها یکبار خواندم بعضی را اما دو، سه و حتا چهاربار، همچون همین ادبیات پسامدرن یا سخن عاشق که هنوز میل به بازخواندن شان دارم.حالا هم با نهایت عشق و خواهندگی تمامم این آخرین (امیدوارم نباشد البته آخرین) برگردان تان را می خوانم آقای یزدانجوی عزیزم.همچون همیشه یک گزینش ستودنی. این بزرگترین و سرخوشانه ترین هدیه ای است که از یک نویسنده و مترجم بزرگ برای خوانندگان همیشگی اش انتظار می رفت. هستی تان مدام و دستتان همیشه به نوشتن. تنها کاری هم که از من بر می آید آرزوی زندگی یی بارآورتر از همواره برایتان.فقطافقط می توانم بگویم که سپاس گذارم بی نهایت سپاسگذار.این از همان زمان هاست که آدم می ماند که چه باید بنویسد...شاید فقط بتوان نوشت که ناتمام باید تمام که البته نه رها کرد
...
دوستدار همیشگی تان
ح ف
درود
اتفاقا دیروز دیدمش. نگرفتم. گفتم بگذار یه تحقیقکی بکنم ببینم کتابش در چه مایه هاست. حالا امروز حتما خواهم گرفت و خواهم خواند و ....
موفق باشید
Post a Comment
<<< صفحه ی اصلی