نقد قانون
من "سانسور" را در معنای کلی سلب اجباری آزادی و یا تحدید اختیاری آن تعریف میکنم، که تفاوتی با این تعریف دارد که "سانسور یعنی بررسی پیش از انتشار اثر و تصمیمگیری دربارهی انتشار یا عدمانتشار و یا چگونگی انتشار آن، بدون حضور مولف و در اینجا مسئولیت فرد معنایی ندارد." در تعریف اخیر مقولهی فراگیر "اخلاق" (به عنوان تحدید اختیاری آزادی، یا خودسانسوری به معنای دقیق کلمه) جایی ندارد، و سانسور در مقولهی مشخص "قانون" (سلب اجباری آزادی) خلاصه میشود. من هم میخواهم با توجه به همین وجه اشتراک نگاهی دقیقتر به آن بیاندازم.
برای سادهتر برگزار کردن بحث، بگذارید از آخر به اول برگردم، یعنی از نمود (سانسور) به ذات (قانون) برسم. نمود سانسور چیست؟ جلوگیری از ابراز یا انتشار برخی اعتقادات و امیال و در نهایت اطلاعات. این نمود بر چه اساسی مجال مییابد و مجاز شمرده میشود؟ قانون. یعنی که سانسور اجرای قانونی است، که ممکن است آن را مقبول ندانیم. با این حال، سانسور اقدامی قانونی است، و اگر جز این باشد سانسور نیست، سرکوب است. پس، ایرادی که ما اغلب به سانسور میگیریم اعتراض به نفس سانسور نیست، اعتراض به قانونی است که آن را شاید نامناسب بدانیم.
گرانیگاه انتقاد مذکور این است که سانسور اقدام به توقیف و تحدید "پیش" از ابراز و انتشار است. اما این فقط دور زدن بحث است. بیایید مثالی افراطی را مد نظر بگیریم. از نظر قانونی سرقت جرم است. آیا میتوان گفت که افراد باید اجازهی سرقت پیدا کنند و سپس اقدام آنها مورد ارزیابی و احتمالن مشمول مجازات شود؟ خیلی ساده، میخواهم بگویم که وضع قانون پیشاپیش از لزوم جلوگیری از نقض قانون حکایت دارد، قانون بهمعنای سانسور و تشویق به خودسانسوری است، و این فینفسه بد نیست.
برای این که روشن کنم مساله ذات قانون است نه نمود سانسور، مثالی عینی میزنم. فرض کنید از امروز به ناشران اجازه داده میشود تا بدون اخذ مجوز وزارت ارشاد کتاب چاپ کنند و در قبال پیامدهای آن هم مسئولیتپذیر باشند؛ فکر میکنید در این صورت فضای گستردهتری برای انتشار کتاب از سوی ناشران پدید میآید؟ پس چرا زمانی که این پیشنهاد مطرح و بهصورت محدود هم به اجرا گذاشته شد، خود ناشران از آن استقبال نکردند و هنوز هم اکثرن ترجیح میدهند آثارشان با مجوز ارشاد منتشر شود؟ چون، در هر حال، انتشار برخی آثار پیگرد قانونی دارد. گیرم که فلان اثر مسالهدار برای انتشارش نیازی به مجوز نداشته باشد، این مانع از آن میشود که بعد از انتشارش با روال قانونی مجازات شود؟ سوای این، کسی میخواهد خطا کند و مکافاتاش را هم ببیند، تکلیف او چیست؟ تکلیف او معلوم است، این فقط به توانایی او برای سرپیچی از قانون بر میگردد، وگرنه قانون به ذات خود این اجازه را نمیدهد، چون هر قانونی بازدارنده هم هست. سانسور هم به عنوان نوعی روال قانونی فقط با پیشدستی و جلوگیری از وقوع جرم موجب میشود خسارت کمتری به مرتکبشونده و نیز اجتماع انسانی حامی آن قانون وارد شود. قانون میتواند بر خطا باشد، ناعادلانه و تبعیضآمیز باشد، بر حق نباشد، به اینها همه میتوان اعتراض کرد. اما در هر حال، همانطور که گفتم، سانسور از جنس قانون است و جز آن باشد بیقانونی و اتفاقن قابل مقابلهی قانونی است. مثالی دیگر میزنم. فلان کتاب فلان نویسنده به دلایلی مجوز انتشار نمیگیرد؛ او به دادگاهی در این زمینه شکایت میکند: الف) دادگاه حق را به او میدهد – یعنی تصدیق میکند که نوعی بیقانونی اتفاق افتاده که باید اصلاح شود؛ ب) دادگاه حق را به او نمیدهد – یعنی سانسور مطابق قانون بوده است. در هر حال مساله قانون است و قانونی است. خلط بحثی که ذکرش رفته اتفاقن اینجا است و اینگونه باید شفاف شود – و تمام اهمیت هم در این است که: کسی که مخالف سانسور است، در واقع با نوع یا نمونههای خاصی از قوانین مخالفت دارد، همین و نه بیشتر.